آن روز يك نمونه خوبش بود: روز چهار هزار و پانصد و هشتاد و سوم، هفت ماه پس از آغاز سيزدهمين سال زندگي كسالتآورم. به زور از تختم بيرون آمده بودم، صبحانه خورده بودم، به مدرسه راهنماييام رفته بودم، در كلاس حوصلهام سر رفته بود، به دخترهايي زل زده بودم كه خجالت ميكشيدم با آنها حرف بزنم...
نويسنده | استوارت گيبز |
قطع | رقعي |
مترجم | مريم رفيعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 256 |
نوبت چاپ | 9 |
ابعاد | 14 * 1.6 * 19.1 |
وزن | 221 |
سال چاپ | 1398 |
هنوز نظري ثبت نشده است