ديشب مرگ را كنار ماشين له شدهام، درست بعد از تصادف ملاقات كردم. همه جا پر از خون بود، خون من. زن با همان ژاكت خاكستري كنارم ايستاده بود. با ترديد نگاهم كرد و گفت: "قرار نبود اين جا باشي!" از او ميترسيدم چون من يك برنده هستم، كسي كه هميشه نجات پيدا ميكند. و همه برندهها هميشه از مرگ ميترسند.
نويسنده | فردريك بكمن |
قطع | رقعي |
مترجم | مهسا دوستدار |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 70 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.4 * 0.5 * 21.5 |
وزن | 97 |
سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است