تال، ما از جنس خاطراتيم. آخر سر، همين تنها توشهايه که از اين دنيا براي خودمون برميداريم. عشق و خاطراتند که ميمونن. براي همينه که وقتي داري ميميري، خاطرات زندگيت از جلوي چشمات رد ميشن؛ تو اون خاطراتي رو که دوست داري انتخاب ميکني. مثل بستن چمدونت براي مسافرت ميمونه.
هيچ چيزي به فکرم نميرسيد که در جوابش بگويم و نميتوانم با گفتن يک دروغ به شعورش توهين کنم. من بارها در زندگيم تشويق شده بودم که براي مشاوره بروم و خودم آنقدر عقل داشتم که بدانم اين حملههاي عصبي اخير به موضوعي مهمتر از ناميزان شدن هورمونهايم مربوط ميشود. رودخانهاي از غم و غصه در وجودم جاري شده؛ هميشه اين غم وجود داشته اما حالا خودش را نشان ميدهد، و در بستر خود طغيان کرده است. ميدانم اگر به اين مسئله اهميت ندهم، اين تنش تبديل به بزرگترين مشکل من ميشود و مرا در خود غرق ميکند. اما باور ندارم کلمات ميتواند اين معضل را حل کند؛ باور ندارم شيرجه رفتن توي خاطراتم مرا نجات ميدهد. من اعتقاد دارم بايد آن را بپذيرم و احساساتم را کنترل کنم و جلو بروم.
نويسنده | كريستين هانا |
قطع | رقعي |
مترجم | آفاق زرگريان |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 592 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.2 * 2.5 * 21 |
وزن | 630 |
سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است