يك بابايي ميخواست با من شوخي كند و دستم بيندازد. او نه اين پيرمرد جلوي رويت، بلكه يك آدم پرقدرت بود كه معلوم نبود از كجا خط ميگيرد. شوخي يا جدي بالاخره مشتي بود كه تو صورت من فرود آمد.
ويليام فاكنر (1898ـ 1962ـ ميسيسيپي) تا پايان عمرش حدود بيست رمان و دهها داستان كوتاه نوشت و برنده جايزه نوبل ادبيات سال 1949 شد. او نويسنده حماسه انسانهاي معمولي و شگفتانگيز آمريكاست. بسياري از داستانهاي فاكنر در شهر خيالي يوكناپاتافا اتفاق ميافتد، طوري كه در جهان ادبيات، او را مالك انحصاري آن سرزمين ميخوانند. در اوايل سال 1955 انتشارات رندومهاوس به فاكنر پيشنهاد كرد مجموعهاي از داستانهايش درباره شكار و طبيعت را براي انتشار گرد آورد. جنگل بزرگ پاسخي به اين درخواست بود.
نويسنده | ويليام فاكنر |
قطع | رقعي |
مترجم | احمد اخوت |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 168 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.4 * 0.9 * 21.4 |
وزن | 199 |
سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است