هاروکي موراکامي داستان «سوکوروتازاکي بيرنگ و سالهاي زيارتش» را درباره مرگ و تنهايي در عصر مدرن نوشته است. سوکورو دوستاني داشته که شانزده سال پيش او را بدون دليل رها کرده و رفتهاند و حالا او به دنبال تک تک آنها ميگردد تا دليل کارشان را بپرسد.
نام فاميل شخصيتهاي اصلي رمان (دوستهاي سوکورو) تصادفا نام رنگها است، آبي و قرمز و … و موراکامي با قراردادن شخصيتش در موقعيتي که تک تک دوستانش را از دست داده و به ياد مرگ افتاده، در جستجوي راهي است که آدمي بار ديگر ميتواند از آن به رنگهاي زندگي بازگردد.
اين داستان ساختاري ساده و روان دارد و در واقع داستان سوکورو داستان زندگي امروزي انسان قرن ?? است. انساني که همهچيز دارد ولي باز هم احساس کمبود ميکند. رنگهاي زندگياش شاد نيستند بيرنگند. احساس پوچي ميکند، شبيه ظرفي خالي. ازخود نااميد ميشود و دليل هر اتفاقي را در درون خود ميبيند، در صورتي که هر اتفاق ميتواند دهها دليل خارجي ديگر داشته باشد و اين ناتواني او نيست.
موراکامي در اين اثر هم مانند تمام کارهايش، مثل يک بندباز ماهر، توازني عجيب برقرار کرده است. توزان بين سادگي و شگفتي، ياس و اميد و حزن و طنز.
نويسنده | هاروكي موراكامي |
قطع | رقعي |
مترجم | اميرمهدي حقيقت |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 304 |
نوبت چاپ | 28 |
ابعاد | 14.4 * 1.4 * 21.2 |
وزن | 375 |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است