پس از گذشت سالهاي سال سرهنگ آئورليانو بوئنديا در مقابل جوخه اعدام در انتظار فرمان آتش بود به ياد گذشتههايش افتاد وقتي كه براي پيدا كردن يخ در بعدازظهري زيبا همراه پدرش به دهكده ماكوندو رفت. روستا در آن زمان فقط بيست خانوار داشت كه در خانههاي گلي كنار رودخانه زندگي ميكردند. آبي زلال از روي سنگهايي بزرگ، گرد و مرمرين كه اشكالي همچون تخم دايناسورها داشتند، ميگذاشت. زيبايي طبيعت منطقه چنان بكر و دست نخورده بود كه حتي اسمي براي بسياري از اجسام و پديدههايش انتخاب نشده بود و مردم ماكوندو براي گفتگو درباره آنها با انگشت به آنان اشاره ميكردند.
نويسنده | گابريل گارسيا ماركز |
قطع | رقعي |
مترجم | اكبري |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 584 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 15.2 * 3 * 22 |
وزن | 824 |
سال چاپ | 1393 |
هنوز نظري ثبت نشده است