مواجهه با تروما بخش اجتنابپذيرِ ذات انساني ماست. ميدانيم که جراحات آدمي آرام نخواهند گرفت، مگر به صورت حديث نفس درآمده و در رابطهاي توکلآميز تصعيد يابند. شعر قلمروِ همين نوع مصاحبت است. هنر عرصهاي براي نمايش کشاکش نيروهاي متضاد است و هنرمند در چنين کارزار پيچيدهاي درگير ميشود.
ما ايرانيان در دوره انقلاب مشروطه به لحاظ زبانِ شعر از غرب تأثير پذيرفتيم که خود وجهي بود از همين نوع تعارضات؛ کشاکشي که بهويژه ميان شعر فرانسه و نظم قديم ما درگرفت. ايهام، که به قول لکان ذاتِ زبان شعر است، قلمروِ بارز همين تعارضات است.
در اشعار سوسن حاجيزاده با فضايي مأنوس مواجهيم که از سويي، حال و هواي اشعار فروغ را دارد و از سويي ديگر، سادگي و رواني آثار ايرج ميرزا را به ياد ميآورد. فروغ بر حاجيزاده تأثيري ژرف و شگرف دارد. شاعر، وراي استقبال از اشعار فروغ، در محادثهاي مدام با او در مقامِ غير است. زبان اشعار حاجيزاده زباني است متعلق به غير و با زبان اغيار، که اساسي جز نمود و خودنمايي ندارد، متفاوت است.
نويسنده | كرامت موللي |
قطع | رقعي |
مترجم | سوسن حاجيزاده شاهسوار |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 196 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1 |
وزن | 240 |
سال چاپ | 1404 |
هنوز نظري ثبت نشده است