| خانواد? آنها در جزيره هميشه کوچک بود و بهظاهر کوچکتر هم ميشد، آب ميرفت، اعضا براي تشکيل خانواده به يکديگر روي ميآوردند، و آنقدر تعدادشان کم بود که همزمان بيشتر از يک نسبت خويشاوندي باهم داشتند. خانواده متراکم ميشد، فروميپاشيد، رفتهرفته کمشمارتر ميشد، سنگينتر و چگالتر، تا اينکه آخرين زن برميخاست، در ظلمت و کاملاً فشرده در خودش، خودش را به دنيا ميآورد، او مادر خودش بود، دختر و خواهر خودش، همه در بدن او بودند، در بدني که بهطرزي غيرممکن منقبض بود و محزون، کرخت بود و درخودپيچيده، براي همين وقتي دراز کشيد تا بميرد، هيچکس نيازي نديد دفنش کند. او فقط در زمين فرورفت، مانند سنگ آسيابي که در آب گلماسهگرفته غرق شود.
| «نثر شجاعانه و شاعرانه آن بهشت ديگر آرمانشهري چندنژادي را پيش رويمان ميگذارد که زماني رونقي داشته و حالا در زمانه همدستيِ مخوف نژادپرستي و علم، چيزي به پايان حياتش نمانده است. در حکايت ساکنان جزيره سيب... بهناچار با ماهيت مبهم شفقت، محدوديتهاي رواداري و معناي واقعي نجات مواجه ميشويم. رماني است درخشان و تأملبرانگيز.»
- اِسي اِدوگيان
نويسنده | پل هاردينگ |
قطع | رقعي |
مترجم | فرزانه دوستي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 323 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 13 * 21.5 * 1.8 |
وزن | 355 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است