سيپيتياِسدي اختلالي است که آموخته ميشود و ثبتشده در دياِناِي شما نيست. اختلالي است که صرفاً ناشي از پرورش (يا بهتر است بگوييم فقدان پرورش [تربيت سنتي، غيراصولي و ناآگاهانه]).
کودک آسيبديده براي تسکين اضطراب و افسردگي ناشي از رهاشدگي نااميد ميشود. کودکي که منتقد هدايتاش ميکند فقط ميتواند به دو چيز فکر کند: يا نااميدکننده است و يا کافي نيست. به اين ترتيب، حس جاري کودک از خود (ايگوي سالم) جايي براي رشد پيدا نميکند و عملاً هويت او تبديل به منتقد ميشود (سوپرايگو بر ايگو غالب ميشود).
در ادامه، منتقد بيش از پيش تندخو ميشود و نهايتاً صداي دروني والدين ــــــ «تو پسر/دختر بدي هستي» [يا انتقاداتي از همين دست] ــــــ به اولشخص ــــــ «من پسر/دختر بدي هستم» ـــــ تغيير مييابد. بهتدريج خودزني بهطور فزايندهاي بدتر نيز ميشود: «من يک بازندهام. خيلي رقتانگيز... بد... زشت... بيارزش... احمق... و معيوبم.»
در چنين روندي، ... سوپرايگو تبديل به تودهاي سرطاني ميشود. اين همان مرحلهي بايسته براي تغيير شکل اختلال استرس پس از سانحه به اختلال استرس پس از سانحهي پيچيده است. از ويژگيهاي مهم تمايز اختلال استرس پس از سانحهي پيچيپده (سيپيتياِسدي) با اختلال استرس پس از سانحه (پيتياِسدي) وجود منتقد دروني ظالم و ديکتاتور در اولي است.
نويسنده | پيت واكر |
قطع | رقعي |
مترجم | مهرآسا رضايي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 380 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * |
وزن | 400 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است