ناکس مورگان تحمل ماجراهاي احساسي را ندارد، مخصوصا اگر ماجرا به يک عروس فراري سرگردان مربوط باشد.
نائومي ويت فراري است؛ نهتنها از نامزدش و کليسايي پر از افرادي که ميخواهند دعاي خيرشان را بدرقه راهش کنند، بلکه از تمام زندگياش. البته به نظر خودش، براي نجات خواهر دوقلوي دور از خانهاش تينا به ناکموت ميرود، شهري ناهنجار که اختلافات قديمي هنوز در آن به شيوه قديمي حل ميشود؛ يعني به کمک چند تا مشت و بعد هم خوردن نوشيدني و معمولا هم با همين ترتيب.
اما حيف که خواهر دوقلوي شرور نائومي اصلا تغيير نکرده. تينا بعد از دزديدن ماشين و پولهاي نائومي، چيز غيرمنتظرهاي پشت سرش به جا ميگذارد: خواهرزادهاي که نائومي از وجودش بيخبر بوده. حالا نائومي بدون ماشين، پول و هيچ برنامهاي سرپرست نوجواني يازدهساله شده که مثل سيسالهها رفتار ميکند.
ناکس به دلايلي به زنان پيچيده و محتاج محبت و خصوصا زنهاي بااحساس توجه نشان نميدهد؛ اما چون زندگي نائومي درست جلوي چشمانش از هم فروپاشيده، کمترين کاري که ميتواند انجام دهد کمک به او براي رهايي از گرفتاريها و مشکلاتش است و تصميم دارد بهمحض پديدار نشدن مشکلي جديد براي نائومي، او را تنها بگذارد و به زندگي آرام و منزوي خودش برگردد.
حداقل فعلا برنامهاش همين است…
نويسنده | لوسي اسكور |
قطع | رقعي |
مترجم | فاطمه شهابينژاد |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 552 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * |
وزن | 560 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است