اي فهميدن اهميت مذاکره، بايد اول تعريف آن را بدانيد.
نويسندگان کتاب «بله گرفتن» مذاکره را اينگونه تعريف ميکنند: «مذاکره ارتباطات رفت و برگشتي طراحيشده براي رسيدن به يک توافق است؛ يعني هنگامي که شما و طرف مقابل، داراي تعدادي منافع مشترک و تعدادي منافع متقابل هستيد.»
ساير متخصصان نيز، مذاکره را با اصطلاحات مشابهي تعريف مي کنند. لي تامپسون در کتاب خود با عنوان «ذهن و قلب مذاکرهکننده» از مذاکره بهعنوان يک «فرايند تصميمگيري بين فردي» ياد ميکند که «هرگاه نتوانيم به تنهايي به اهداف خود دست يابيم، مذاکره ضروري است.» و مکس اچ. بازرمن و دان آ. مور در کتاب خود با عنوان «قضاوت در تصميمگيري مديريتي»، اينطور مينويسند: «وقتي دو يا چند طرف نياز به تصميم مشترک دارند، اما ترجيحات متفاوتي دارند، با همديگر مذاکره ميکنند.»
در دنياي امروز، اغلب انسانها، بهگونهاي با جامعه در ارتباط هستند و در واقع اين روزها، ارتباطات حرف اول را ميزند. داشتن روابط اجتماعي خوب ضرورتي است که براي پيشروي در سادهترين امور موردنياز است.
دنيا با تحولات عظيمي نسبت به گذشته مواجه شده است که براي زندگي و موفقيت در چنين دنيايي بايد روزبهروز به پيشرفت و ارتقاي خودمان فکر کنيم و در اين راه گام برداريم.
يکي از توانمنديهايي که بايد بشناسيم، مبحث مذاکرهکردن است. هر چه بيشتر ميگذرد، بيشتر درگير ارتباط با ديگران و پيچيدگيهاي اين راه ميشويم.
اگر بخواهيم موفق باشيم، بايد مذاکره را بشناسيم و آن را بهکار ببريم. اگر کارمند هستيد، براي ارتباط مؤثر با مدير و همکاران خود و اگر مدير هستيد، براي برقراري ارتباط مؤثر با همکاران و کارمندان خود، به اين فن نيازمنديد!
يک کارمند، زماني ميتواند ارتقاي شغلي به دست آورد که مهارت مذاکره را بهخوبي بشناسد. مطمئن باشيد که تمام مديران دنبال چنين شخصي براي استخدام هستند. يکي از نکات مثبتي که شناخت مذاکره همراه دارد اين است که اگر بخواهيم فن مذاکره را به خوبي فرا بگيريم، بهطور ناخودآگاه سراغ يادگيري فن بيان، هوش کلامي و غيره ميرويم؛ در نتيجه، اعتمادبهنفس و سطح آگاهيمان افزايش مييابد. بالا بردن اعتمادبهنفس، خود بهتنهايي باعث رشد چندپلهاي شما ميشود.
بسياري از زوجها به علت عدم آگاهي و دانش کافي از مذاکره و نحوه بيان موضوعات، تصميم به جدايي ميگيرند (تأثير مذاکره در زندگي شخصي) و بسياري از اشخاص شاغل به علت عدم برقراري ارتباط صحيح با همکاران و مديرانشان، از کارشان اخراج ميشوند و يا اصلاً نميتوانند کاري پيدا کنند (تأثير مذاکره در کسبوکار).
براي اينکه کسبوکار شما به موفقيت برسد و در بخشهاي مختلف رشد کند، بايد بدانيد که چگونه در هزينهها صرفهجويي کنيد. يکي از راههاي صرفهجويي در هزينهها، درک اهميت مذاکره و فراگيري آن در مديريت کسبوکار است.
اگر کارکنان يک شرکت، از مديريت گرفته تا کارمندان بخش بازاريابي و فروش شرکت که با مشتريان، فروشندگان، شرکاء و سرمايهگذاران سر و کار دارند، بهخوبي فن مذاکره را فرا گرفته باشند، شرکت ميتواند در برخي از هزينههايش صرفهجويي کند. از اين رو، براي دستيابي به موفقيت، يادگيري مهارت مذاکره را براي خود، کارمندان فعلي و متقاضيان موقعيتهاي شغلي شرکتتان الزامي کنيد!
اگرچه اغلب افراد، ذاتاً مذاکرهکننده نيستند؛ اما خبر خوب اين است که براساس تحقيقات انجام شده، بيشتر افراد ميتوانند مهارتهاي مذاکره را از طريق آموزش، مطالعه و تمرين بهطور قابلتوجهي بهبود بخشند.
باتوجه به موارد ذکرشده، ميتوان نتيجه گرفت که درک اهميت مذاکره براي مديريت يک سازمان، کارمندان آن و حتي متقاضيان موقعيتهاي شغلي آن حياتي است. درک اهميت مذاکره و يادگيري مهارتهاي آن، به شکلگيري روابط درست در داخل و خارج شرکت کمک ميکند و همچنين باعث ميشود تا شرکت ميزان رشد و موفقيت مداوم خود را در ميان فضاي پويا و رقابتي بازار حفظ کند.
نويسنده | كريس واس |
قطع | رقعي |
مترجم | محسن شعباني |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 272 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | * * |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است