افسانه نجمآبادي، مدت کوتاهي پس از درگذشت پدرش، درمييابد که او در خفا براي بار دوم تشکيل خانواده داده و خودش هم خواهري دارد که از وجودش بيخبر بوده است. اين اتفاق تبديل به ايده اصلي کتاب حاضر شده است.
| او در جريانهاي پنهان خانوادگي، از رهگذر روايت بيپرده ماجراي خانوادهاش، از پيچيدگيهاي چندهمسري ميگويد تا بدين طريق به بررسي دگرگونيهاي عميق و بنيادين در مضاميني مانند عشق، ازدواج و زندگي خانوادگي در ايران اواسط قرن بيستم بپردازد.
| نجمآبادي نشان ميدهد که چگونه ايده «ازدواج از سر عشق» و «تکهمسري» در ميان طبقه متوسط نوظهورِ شهري در تهران ايده غالب شد. او با بررسي رمانهاي عاشقانه، روزنامهها، نمايشنامهها و ساير آثار ادبي و همچنين تاريخنگاري اشيايي مانند لباس عروسي، نامههاي عاشقانه و عکسهاي خانوادگي و همچنين دگرگوني معماري شهر تهران نشان ميدهد که چگونه «تشکيل خانواده با محوريت زنوشوهر» بدل به انگاره ازدواج ايدئال ميشود. در نتيجه خانوادههاي زَناشوهري جاي خانوادههاي چندنسلي پيشين را ميگيرد و طي يک نسل چندهمسري، که رويهاي است علني و مقبول، بدل به تابو ميشود و همين است که مرداني همچون پدرش را واميدارد ازدواج دومشان را از ديگران مخفي نگه دارند.
| نويسنده | افسانه نجمآبادي |
| قطع | رقعي |
| مترجم | محمد سروي زرگر |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 232 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 13 * 20 * 2 |
| وزن | 240 |
| سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است