شرايط، «ادامه» را به تأکيد بر حروفش وادار کرده است
شرايط، جنون را، به مداومتِ ايزوله وادار کرده است
نه ميتواني خواستن را طور ديگر بنويسي
نه آن گونه با قدمها بروم
که تقسيمِ روز آسان شود
شرايط ما را به شنيدن وادار کرده است
دچاريم به ناچاريِ گوشها
ناچاريِ چشمها
به ناچاريِ اين تن، که به رضايت ِارقام دست ميبرد در بطن
چهره عوض ميکند
چهرهي چيزها را، دچار نخوتِ دستي ميکند، که بايد به دهان برسد
به دهانِ برآمده از جهالتِ جيبها
به تعويض سقفها
و تعويضِ بستر دست ميبرد
اعتباراتِ اندک
و مراجعه به آنسوي صورتها را
در خياباني منتهي به تن ميپذيرد
پذيرفتنيست آنچه از توهّمِ لبخند به اشياء خانه منتقل ميشود؟!
پذيرشي برابر با تمام شدن در لحظه، مقابلم ايستاده است
که بگويم: موافقم!
اين گونه ميشود به مرگ لباس ديگري پوشاند
و «به تدريج» را
به گردنبندِ تازهات متّصل کرد
اين گونه است روي دوپا ايستادهايم
نويسنده | زبيده حسيني |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 87 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | * * |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است