اينجا خبري از فيلسوفها نبود، هيچ دانشمند سالخوردهاي نبود كه از اعماق تجربهي زندگي حرف بزند. فقط چندتا پيرمرد بودند كه داشتند وقت ميگذراندند و منتظر بودند زمان جلو برود.
پدرم يكي از آنها بود. براي من غافلگيركننده بود.
تا او را كنار همپالكيهايش نديده بودم، هيچوقت فكر نميكردم اينجوري باشد. حالا از پيرمردهاي بغلدستش هم پيرتر به نظر ميرسيد.
نويسنده | جان فانته |
قطع | پالتويي |
مترجم | محمدرضا شكاري |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 240 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 12.5 * 1.5 * 19.5 |
وزن | 170 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است