غرورت را زمين زد امتحانت كرد؟ چيزي نيست.
تو را از برج عاجت بر زمين آورد؟ چيزي نيست.
براي قطره باران تكامل يعني افتادن.
پدر ميگويد افتادن براي مرد چيزي نيست.
زمستان دايه چادر سفيد سبزه و گلهاست.
نترس اي جرات رويش! هواي سرد چيزي نيست.
هميشه شير ميماند، دل شيري كه ميداند.
اگر از اقتضاي گله هم شد طرد چيزي نيست.
عذاب زنده بودن را تحمل ميكنم با تو.
بيا افيون چشمانت كه باشد درد چيزي نيست.
نويسنده | مرتضي خدمتي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 84 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 0.6 * 20.5 |
وزن | 141 |
سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است