هر گاه شعله ميجهد از آذرخش چند. 
سيلابها خروشزنان تند ميدوند. 
صف بسته دختران و بر آن خيره ميشوند. 
حيدر بابا به شوكت تو، قوم تو سلام! 
باشد زبان گشوده كني ياد من به نام! 
هرگاه كبكها همه پرواز ميكنند. 
خرگوشها ز بيخ و بن بوته ميجهند. 
گلها شكفته باغچه را جلوه ميدهند. 
گر ممكن است جمله ما را به ياد كن. 
نشكفته قلبها همه را ياد و شاد كن. 
عيد است و باد چادر دهقان بهبركشان. 
«نوروز گل» چو برفگل از خاك پركشان. 
ابر سپيد رخت خود از آب در كشان.
| نويسنده | محمدحسين شهريار | 
| قطع | رقعي | 
| مترجم | محمدعلي سجاديه | 
| نوع جلد | شوميز | 
| زبان | فارسي | 
| تعداد صفحات | 64 | 
| نوبت چاپ | 1 | 
| ابعاد | 14.5 * 0.4 * 21.5 | 
| وزن | 77 | 
| سال چاپ | 1395 | 
هنوز نظري ثبت نشده است
 
 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				 
 
				