در اين خاطرات و بازآفرينيها گاه اينجا و آنجا خلئي است و گاه برخي فراموش شدهاند چرا كه زندگي همين است. درنگهايي كه براي رويا ميكنيم ياريمان ميدهد كار روزانه را دوام بياوريم. بيشتر چيزهايي را كه به خاطر آوردهام تيره و تار گشتهاند و چون بلوري خرد شده با خاك يكسان شدهاند. آنچه كه خاطرهنويس به ياد ميآورد با آنچه شاعر بازآفريني ميكند يكي نيست. خاطرهنويس شايد كمتر زيسته باشد اما از رخدادها عكس گرفته است و آنها را با توجهي خاص به جزئيات بازآفريني ميكند. شاعر اما در گالري پر از اشباح را در برابرمان ميگشايد كه ارواح در آن با تاريك روشنهاي زمان خود ميرقصند. شايد من تنها زندگي خود را نزيستم، شايد بسياري از زندگي ديگران را هم زندگي كردم. از آنچه بر اين كاغذها جا ميگذارم، چون انگورچيني پاييزي تاكستانها، برگهايي زرد خواهد ماند كه در مسير مرگاند وانگورهايي كه جاني تازه در شراب مقدس ميگيرند و زندگي من هزار تكهاي است از تمامي زندگيهاي يك شاعر.
نويسنده | پابلو نرودا |
قطع | رقعي |
مترجم | احمد پوري |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 504 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.3 * 3.3 * 21.3 |
وزن | 476 |
سال چاپ | 1395 |
هنوز نظري ثبت نشده است