در تابستان 1997، دخترم را به فرودگاه بالتيمور بردم تا از همسر آيندهاش، كه از سانفرانسيسكو پرواز كرده بود و براي سفر ساليانه كنار دريا به ما ملحق ميشد، استقبال كند. وقتي به فرودگاه رسيديم، با جمعيت عظيم و مجموعه غريبي از خارجيهاي پر سر و صدايي روبهرو شديم كه پلاكاردهاي گوناگوني در دست داشتند و مشخص بود منتظر ورود نوزادي هستند.
ناچار گوشهاي ايستاديم و تماشا كرديم. مجبور شديم گوشهاي بايستيم و ببينيم چه اتفاقي ميافتد (در آغاز فصل اول، ما آن مادر و دختري هستيم كه كناري ايستادهايم.)
معلوم شد كودك پسرك كرهاي ريزنقش و عبوس شش تا هشت ماههاي است. و تماشاي پدر و مادرخواندهاش، زماني كه دست دراز كردند تا او را بگيرند، يكي از تكان دهندهترين لحظات قابل تصور بود. سالها اين منظره در ذهن من نقر شد، و مانند نطفه هر رماني در تاريكي رشد كرد.
نويسنده | آن تايلر |
قطع | رقعي |
مترجم | گلي امامي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 288 |
نوبت چاپ | 3 |
ابعاد | 14.3 * 1.3 * 21.5 |
وزن | 325 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است