تابستان 1949 بود و جنگ جهاني دوم زندگي همه را تغيير داده بود. در شهر كوچك راكوي بچهاي هم سن و سال ليلي پيدا نميشد، تا اين كه آلبرت از راه رسيد. پناهندهاي از مجارستان، پسري كه درزي مخفي در جيب كتش داشت. آنها دوتايي با هم بچه گربهاي را نجات دادند و از او مراقبت كردند و دوستي خاصي بينشان شكل گرفت چرا كه هر دو رازهايي داشتند كه با هم در ميان بگذارند. هر دو آنها چاخانهايي سر هم كرده بودند ولي ليلي دروغ گفته كه ممكن است به قيمت زندگي آلبرت تمام شود...
نويسنده | پاتريشيا رايليگيف |
قطع | جيبي |
مترجم | فهيمه مهديزاده |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 240 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 11.8 * 1.3 * 16.5 |
وزن | 225 |
سال چاپ | 1393 |
هنوز نظري ثبت نشده است