مردي ز باد حادثه بنشست
مردي چو برق حادثه برخاست
آن، ننگ را گزيد و سپر ساخت
وين، نام را، بدون سپر خواست
ابري رسيد پيچان پيچان
چون خنگ يالاش آتش، بر دشت
برقي جهيد و موكب باران
از دشت تشنه، تازان بگذشت
آن پوك تپه، نالان نالان
لرزيد و پاگشاد و فرو ريخت
و آن شوخ بوته، پر تپش از شوق
پيچيد و با بهار درآميخت
نويسنده | احمد شاملو |
قطع | رقعي |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 1120 |
نوبت چاپ | 19 |
ابعاد | 15 * 22 * 5.5 |
وزن | 1325 |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است