مرد حلبي توضيح داد: و من مترسك رو به مقام خزانهدار سلطنتي خودم منصوب كردم. چون به ذهنم خطور كرد كه داشتن يه خزانهدار سلطنتي كه از پول ساخته شده، چيز خوبييه. ملكه كوچك با لبخند گفت: فكر ميكنم دوست تو ثروتمندترين مرد در تمام دنياست. مترسك در پاسخ گفت: هستم، ولي نه روي حساب پولهام، چون به نظر من مغز از هر نظر از پول خيلي باارزشتره. شايد متوجه شده باشي كه اگر كسي پول داشته باشه ولي بدون مغز باشه، نميتونه از اون استفاده كنه، اما اگه كسي مغز داشته باشه، ولي پول نداشته باشه، ميتونه تا آخر عمرش در آرامش زندگي كنه. مرد حلبي گفت: همچنين شما بايد قبول كنين كه يك قلب خوب چيزييه كه اون مغز نميتونه بسازه و اون پول نميتونه بخره. با اين وجود شايد من ثروتمندترين مرد در تمام دنيا باشم. ازما با مهرباني گفت: شما هر دوتاتون ثروتمند هستين دوستان من و ثروت شما تنها ثروتي هست كه ارزش داشتن رو داره؛ ثروت درون!
نويسنده | فرانك باوم |
قطع | رقعي |
مترجم | اكبر حسنپور |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 304 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14 * 1.8 * 19 |
وزن | 260 |
سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است