وقتي خدمتكار فالش را آورده آن را قاپيد و شكست و خواند و به آن خيره ماند: بعضي اوقات عاقلانهترين كارها هم هيچ فايدهاي ندارند. باورش نميشد. احمقانه بود. براي خدمتكار دست تكان داد و خواست برايش يك فال ديگر بياورد. خدمتكار سر تكان داد و وقتي فال را آورد هري بي معطلي آن را شكست و وقتي فال را خواند ناله بلندي كرد. همان قبلي.
نويسنده | هيوبرت سلبي جونيور |
قطع | رقعي |
مترجم | پيمان خاكسار |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 184 |
نوبت چاپ | 4 |
ابعاد | 14.4 * 1 * 21.5 |
وزن | 225 |
سال چاپ | 1399 |
هنوز نظري ثبت نشده است