رمان «پسران نيکل» داستان تکان‌دهنده‌اي‌ست از روزگار پسري به نام «الوود» که آرزو دارد در دانشکده‌ي سياهپوستان شهر درس بخواند. روزي که براي آشنايي با حال‌وهواي دانشکده راهي آن‌جا مي‌شود، ندانسته سوار خودرويي سرقتي مي‌شود و پليس دستگيرش مي‌کند. تبعيض نژادي در آمريکاي دهه‌ي1950، وضعش را وخيم‌تر مي‌کند. او را به دارالتاديب «نيکل» مي‌فرستند. شعار آن‌جا اين است که در صلح و آرامش، مرداني شريف بار مي‌آورد. اما واقعيت چيز ديگري است! آکادمي نيکل جايي‌ست که در آن وحشت حرف اول را مي زند؛ جايي که مسئولان آن، علاوه بر تنبيه بدني، دانش‌آموزان را مورد آزار و سوءاستفاده‌ي جنسي قرار مي‌دهند و هر دانش‌آموزي که مقاومتي از خود نشان دهد ناپديد خواهد شد. دوستان الوود يا مقاومت مي‌کنند و سربه‌نيست مي‌شوند، يا پيش چشمش به موجوداتي بي‌اراده و مطيع تبديل مي‌شوند! اما الوود مدام گفته‌ي مارتين لوتر کينگ را در ذهنش مرور مي‌کند و راه ديگري در پيش مي‌گيرد: «ما را به زندان بيندازيد، خانه‌هايمان را بمباران کنيد، فرزندانمان را تهديد کنيد، کتک بزنيد و نيمه‌جان رها کنيد؛ ما همچنان به شما عشق خواهيم ورزيد.» کولسن وايتهِد، نويسنده‌ي اثر، به عنوان رنگين‌پوستي که در دوران تاريخي تلخي از جامعه‌ي آمريکا زندگي کرده، به خوبي توانسته رنج و تبعيضي را که هم‌قشرانش در دهه‌هاي مياني قرنِ بيستم متحمل شده‌اند، به تصوير بکشد. وايتهِد بعد از «راه‌آهن زيرزميني» دست از اداي دِين به سياهپوستان ستم‌ديده برنداشته و با «پسران نيکل» بار ديگر شاهکاري خلق کرده است. اين اثر درخشان برنده‌ي چند جايزه‌ي معتبر شده است