به باور مؤمنان لحظه مرگ لحظه اي است که آدمي خداوند را مي بيند اما نه به شکلي مبهم و در يک آينه بلکه چهره به چهره حتى اشخاص بي ايمان نيز به چيزي شبيه اين اعتقاد دارند به اينکه محتضران در لحظه هجرت به ديگرسو، فيلم تمام زندگي خود را در يک آن پيش چشم خويش مي بينند و سرانجام به معناي آن پي مي برند و اين ،شهود که بايد براي رومانهاي سالخورده شادي آرزوهاي برآورده شده را به همراه مي آورد چيزي نبود جز چيرگي دروغ و شر آنها بايد خداوند را مي ديدند اما به جاي او کسي را ديده بودند که چهره ي پسر دلبندشان را به خود گرفته بود همان کسي که کتاب مقدس شيطان مينامد _خصم در ژانويه‌ي سال 1993 خبري هولناک جامعه ي فرانسه را در بهت فرو برد. ژان کلود ،رومان پزشکي ،قلابي ظرف يک روز پدر و مادر و همسر و فرزندانش را به قتل رسانده بود امانوئل کارر با خواندن اين خبر در مطبوعات تصميم گرفت کتابي درباره ي آن بنويسد. او نام هاي براي قاتل نوشت و آن را به زندان فرستاد. دو سال بعد پاسخ نامه از راه رسيد و کار آغاز شد. کتابي که در دست داريد حاصل کندوکاو امانوئل کارر است در زندگي قاتلي ،غريب، مردي که نزديک بيست سال خود را پزشک جا ميزد حال آن که چيزي نبود جز دروغگويي کلاهبردار اين کتاب بلافاصله پس از انتشار به چندين زبان ترجمه شد و امانوئل کارر نام و آوازهاي جهاني يافت.