در گذر از 100 سالگي، يک قرن پشت سرش جامانده و گويي او نمي‌خواهد آن‌چه بايد را بي حضور و در غيابش از دست دهيم! او که دوربين و قلمش، عميق‌ترين، درست‌ترين و البته تلخ‌ترين لحظه‌هاي تاريخ سده‌ي گذشته‌ي ما را ثبت و ضبط کرده و شاعرانگي را، نثر را و البته ترکيب بي‌بديل نور و رنگ و سايه را، در همه‌ي فيلم‌هايي که ساخته و داستان‌هايي که نوشته به ما ارزاني داشته، حال با «مختار در روزگار» يکي از بديع‌ترين تاريخ‌نگاري/ گزارش/ ناداستان‌هاي نثر مدرن فارسي را پس از چهل سال منتشر کرده است. کتابي که با واکاوي زندگي و مرگ «اميرمختار کريم‌پور شيرازي»، همه‌ي ما را به بازشناسي يکي از مهم‌ترين شمايل‌هاي روزنامه‌نگاري رهايي‌بخش تاريخ اين ملک دعوت کرده است. «ابراهيم گلستان» اين متن درخشان را در اولين سال‌هاي پس‌از انقلاب 57 نوشت و به نظر مي‌رسيد هيچ‌گاه قصد انتشارش را نداشت، تا به امروز که قرن او تمام شده و او هنوز تمام نشده، برابر ما ايستاده و به‌درستي لازم ديده که ماجراي مختار را و مسئله‌ي او را به مردمان پسين و پيشين يادآوري کند. مختار در روزگار، حکايت زيست و زمانه‌ي مردي‌ست که دشمن استبداد و تباهي بود و جان عزيز آتش گرفته‌اش بايد در اذهان همه‌ي آن‌ها که قلبي در سينه دارند باقي بماند و براي اين يادداري و يادآوري چه چيزي بهتر از خواندن «مختار در روزگار»ي که ابراهيم گلستان نوشته است! کتاب مختار در روزگار