... هر كسي از كنارش رد ميشد ناچ ناچي ميكرد و آه ميكشيد: «ديگه كارش تمومه.»
ننه ميگفت: «بس كن. مردم چه گناهي كردن كه...» و پقي ميزد زير گريه. ننه گريه كه ميكرد لابهلايش به زمين و زمان بد و بيراه ميگفت. اسفند گلس اگر به حال خودش بود حتما دستش را ميگذاشت روي شانه تكيده و لرزان نننه و ميگفت: «چ... چ... چش. چش.» و با كف دست ميكوبيد روي دهانش و ميگفت: «هوم.» و لبهايش را به هم ميچسباند؛ جوري كه انگار ديگر هرگز قصد باز كردنشان را ندارد. اسفند گلس به حال خودش نبود...
| نويسنده | حسينعلي جعفري |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 144 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.3 * 0.7 * 20 |
| وزن | 175 |
| سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است