در واپسين چهار نمايشنامه، ايبسن ديگر چندان کاري با جامعه ـ اين پيکره بزرگ برساخته از تودههاي آدمها ـ و چندوچونِ کردوکارِ اين غول ندارد. او اينک نگاه تيز و رخنهگر خود را به سازهها يا ياختههاي اين پيکره، به تکآدمها مياندازد و با آنها و درون و روانِ آنها کار دارد و به زندگي، بهويژه به زندگيِ درونيِ آدمها، به انگيزههاي پنهانِ کنشهاي آشکار و شگفتانگيز آنها، به نگاه و دريافت آنها از زندگي و نيز جايگاه مفاهيمي چون آزادي، آزادگي، دلدادگي، بلندپروازي، گذشت، قدرت، خودفريبي و هنر در آن ميپردازد. اينجا چشم آدمي به روي گرفتاريهاي درونياش باز ميشود و ميبيند که از هزاران راه و به هزاران شيوه ميتوان زندگي خود و ديگران را تباه کرد و ازاينرو، پاس داشتن، ساختن و بالاندن و شکوفاندن آن’ چه اندازه دشوار است.
ايبسنشناس برجستهاي چون گئورگ براندِس ميگفت نمايشنامههايِ روزِ ايبسن را ميتوان دو دسته کرد: در سويي، شش نمايشنامه نخست از پايههايِ جامعه تا رُسْمِرسْهُلم، و در سوي ديگر، شش نمايشنامه ديگر از بانويِ دريايي تا زماني که ما مردهها بيدار ميشويم. او در سخنرانياي درباره ايبسن در سالِ 1904 در نروژ گفت: «هنوز به ياد دارم وقتي ايبسن رُسْمِرسْهُلم را نوشته بود و روزي به من گفت: “حالا ديگر نميخواهم ستيزگرانه بنويسم”، فکر کردم: خب، خداي من، ديگر از اين مرد چه ميماند ولي همانجور که ميدانيم، به گفتهاش وفادار ماند. اين شش نمايشنامه پاياني ستيزهجويانه نيستند، درامهايِ خانوادگي و شخصيتياند.» درونمايه نمايشنامهها آشکارا نشان از آسمانِ ابرگرفته خزانِ درونِ ايبسن دارد.
نويسنده | هنريك ايبسن |
قطع | پالتويي |
مترجم | ميرمجيد عمراني |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 420 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 12.5 * 20 * 1.8 |
وزن | 380 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است