نام اصلي اين کتاب، مجمع النوادر است و از آنجا که در آن از چهار فن و دانش سخن گفته شده، بيشتر به چهار مقاله آوازه يافته و آن چهار فن: دبيري، شاعري، طب و نجوم است. گويا مؤلف از آن رو برگهاي کتاب خود را به اين چهار هنر و چهار دست? هنري بازپرداخته که باور داشته که سامان هر پادشاهي و استواري هر فرمانروايي بازبسته به اين چهار گروه است و هيچ حکمراني را از آنان گزير و گريزي نيست: دبير در شادي و اندوه، پيروزي و شکست، آشتي و جنگ و ... فرمانهاي شاه را روي کاغذ ميآورد يا مثلاً به سين? تاريخ ميسپرد. شاعر بلندگوي تبليغاتي در بيرون و ماي? انبساط خاطر در اندرون تلقي ميشد. طبيب کمر بربسته بود تا بگويد ملک عادل عالم مؤيد مظفر .... چه وقت بخورد و چه بخورد و چه نخورد و ... و سرانجام بر منجم بود که رصد کند و در طالع بنگرد و ساعتي خوش اختيار کند تا افتخار الملوک و السلاطين حجامت کند يا به شکار رود يا به شراب نشيند يا با لشکري گران بر سر مردمي بيپشت و پناه آوار شود. به هر روي نظامي عروضي در هر مقاله از اين چهار مقال? خويش به آيينها و بايستگيهاي اين چهار هنر پرداخته و در هر مقاله حکاياتي ملايم آورده است. نوسنده در آغاز هر مقاله شرايطي را که هر يک از آن چهار طبقه بايد داشته باشد، توضيح ميدهد و آنگاه به ذکر حکايتهايي ميپردازد که به احوال دارندگان آن صناعات اختصاص دارد و اگرچه هدف وي ذکر وقايع تاريخي نيست و صرفاً ميخواهد براي اثبات نظرهاي خود مطالبي از تاريخ بياورد؛ اما کتاب وي افزون بر فوايد و اهميت بسيار زياد ادبي از جهت تاريخي نيز قابل تأمل است و شرح حال برخي بزرگان علم و ادب در آن هست که در کتب ديگر ديده نميشود. آنچه در اين کتاب بايد مورد تأمل قرار گيرد، مسائل تاريخي نيست، بلکه توجه بر نکات ادبي و علمي بسيار مهمي است که نويسنده در مقدم? مقالات آورد و از آنجا که سخن وي بر پاي? آگاهي عالمانه استوار است، ميتواند خوانند? کتاب را از جهت آشنايي به چهار شعبه از شعب دانش مفيد افتد. اطلاعاتي که نويسنده از زندگي و کار دبيران، شاعران، منجمان و طبيبان ادوار سلف ميدهد، عبرتانگيز و آموزنده است و ميتواند انگيزهاي باشد براي خوانند? کتاب اگر اشتياقي به آموختن آن دانشها داشته باشد. انشاي اين کتاب بسيار استوار و پخته و جزيل و خالي از اطناب و پرگويي است و اگرچه نويسنده در مقدم? هر يک از چهار مقاله، براي نشاندادن توانايي و مهارت خود در نويسندگي، اندکي مصنوع و متکلمانه مينويسد؛ اما اين تصنع و تکلف در ديگر جاهاي کتاب نيست. عبارات چهارمقاله حتيالامکان ساده، موجز و دور از استعمال مترادفات لفظي و سجعهاي نازيباست و گاه واژههايي در معني خاص به کار رفته که بدان معني در ادب پارسي چندان رواج ندارد؛ مثل استعمال "هميدون" به معني همان دم، فروشدن به معني پوشيدهماندن و ..... ميتوان گفت نيمي از شهرت اين کتاب ـ چه در ايران و چه در خارج از ايران ـ مرهون تصحيح دقيق و علمي ـ انتقادي و توضيحات درخور علام? قزويني است که ماي? سپيدبختي اين کتاب شد؛ آنگونه که پس از سال 1327 قمري ـ سال چاپ نخست کتاب ـ به چند زبان ترجمه شد. فهرست مطالب اين کتاب بدينقرار است: ديباچه؛ مقالت اول در ماهيت دبيري و کيفيت دبير کامل با ده حکايت؛ مقالت دوم در ماهيت علم شعر و صلاحيت شاعر با ده حکايت؛ مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم با ده حکايت؛ مقالت چهارم در علم طب و هدايت طبيب با دوازده حکايت؛ توضيح و گزارش ديباچه؛ توضيح و گزارش مقالت اول؛ توضيح و گزارش مقالت دوم؛ توضيح و گزارش مقالت سوم و توضيح و گزارش مقالت چهارم.
نويسنده | نظامي عروضي سمرقندي |
قطع | وزيري |
مترجم | محمد معين |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 140 |
نوبت چاپ | 13 |
ابعاد | 16 * 23 * 0.9 |
وزن | 220 |
سال چاپ | 1386 |
هنوز نظري ثبت نشده است