ما چهار نفر بوديم و آنها چهار نفر. ولي آنها اسلحه نداشتند؛ من هم ميدانستم كه اسلحه ندارند، ولي به همه اينطور گفته بودند كه آنها اسلحه دارند. شايد اصلا چهار نفر هم نبودند بدبختها. از ماجراي سياهكل به اينطرف نبايد اصلا به هيچ حرفي اعتماد ميكرديم. براي گرفتن آنها دوتا راه وجود داشت. يا بايد ميرفتيم آنها را در جنگل پيدا ميكرديم و ميكشتيم، يا بايد از محليها كمك ميگرفتيم. سر ماجراي سياهكل هممحليها خيلي كمك كردند. اين را به قدرت گفتم ولي قبول نكرد. گفت: كسي نبايد بفهمد ما يك مرد و يم زن و دوتا بچه را داريم ميكشيم.
نويسنده | هادي خورشاهيان |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 200 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * * 20.5 |
وزن | 249 |
سال چاپ | 1398 |
هنوز نظري ثبت نشده است