يادش رفته بود كلاهش را از روي جالباسي بردارد. همهاش تقصير كلاه لعنتي بود. اگر كلاه را برداشته بود، حتي يك درصد هم احتمال نداشت تا قبل از ساعت هشت شب به خانه برگردد. اگر برنگشته بود نادر را نميديد كه از روي ديوار پريد توي حياط. اگر نادر را نميديد، خونش به جوش نميآمد. اگر خونش به جوش نميآمد در را باز نميكرد و نميپريد توي خانه. همهاش تقصير كلاه لعنتي بود...
نويسنده | هادي خورشاهيان |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 140 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.1 * 0.7 * 20.4 |
وزن | 135 |
سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است