بابام ماشه رو كشيد و به من و مامان شليك كرد... من ديگه متوجه نشدم به كي يا چي زد. چون واقعا ترسيده بودم. صداي مهيبي بود و اونقدر رسا بود كه حس ميكردم مغزم تو سرم تركيد تا حدي كه قلبم وايستاد. فكر ميكردم اين صداي شليك، بلندترين صدايي بود كه تا به حال شنيده بودم و باعث شد پاهام حتي سريعتر حركت كنن. نميدونم اما انگار واقعا پاهام خيلي سريع داشتن حركت ميكردن....
دويدن، تنها چيزي است كه كستل كرانشاو كه به شبح معروف است، ميداند. همه چيز با فرار او و مادرش از دست پدرش آغاز شد و از همان زمان بود كه متوجه شد ميتواند سريع بدود. او، يكي از چهار نفري است كه شايد براي مسابقه دوي انتخابي المپيك نوجوان انتخاب شود. براي اين كار، مجبور است چيزهاي زيادي را از دست بدهد و در عين حال بايد چيزهاي زيادي را ثابت كند نه تنها به خودش بلكه به ديگران.
آيا او ميتواند از استعدادهاي خود استفاده كند و بهترين و سريعترين دونده مسابقات شود؟
نويسنده | جيسون رينالدز |
قطع | رقعي |
مترجم | سميه ايماني |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 160 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 12.6 * 0.9 * 19.7 |
وزن | 132 |
سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است