چه كسي پاي در راه هفت شهر عشق ميگذارد و چه كسي هنوز اندرخم آن كوچه مانده؟ عبور از مراحل زندگي براي اهل دل حكايتي است شنيدني؛ به ويژه كه سياق آن مبتني بر عرفان ايراني باشد و در قالب قصهاي دلنشين و عاشقانه بيان شود. داستان هفت شهر عشق و قصه سيمرغ را بسياري شنيدهاند: قصهاي كه تمثيل زندگيست و بيانگر اينكه دنيا، نشانهاي از تنوع و گوناگوني است و در مسير زندگي، ما مردمان از اين تنوع و هزارگونهگي آغاز ميكنيم و ميخواهيم به وحدت و يگانگي برسيم. عطار بزرگ نيز همين را ميگويد: در يكي از برجستهترين آثار عرفاني در ادبيات ايران و جهان كه توصيفي است از آغاز سفر با «تنها» و رفتن به سوي يكي شدن و رسيدن به يك «تنها»! امروز اما روايتي ديگر و امروزي از اين شاهكار قديم و ادبي را با قلم نويسنده سه نسل و معاصر ميخوانيم كه بسياري در چند دهه با سياق او آشنا هستند: نويسندهاي كه شهره است به توصيف عواطف انساني با لطيفترين بيان ممكن تا جايي كه قصه، خواننده را لحظهاي رها نميكند. پس همراه شويم در بيان به روز شده از ماجراها و اتفاقاتي كه در اين قصه بر قهرمان امروزي او گذشته تا سرانجام كار و رسيدن «سيمرغ» به «سيمرغ».
نويسنده | اعتمادي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 310 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 1.5 * 21.1 |
وزن | 356 |
سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است