حسن در پايتخت زندگي ميكند؛ اول پاي ديوار ميخوابيد؛ بعد روي چرخ دستي ميخوابيد؛ بعد توي دكان؛ بعد ازدواج كرد و در اتاق خوابيد؛ اما تا فرصت پيدا ميكند جايش را در هواي آزاد مياندازد. وقتي حسن قصه زندگيش را ميگويد، بچهها ميگويند ما هم ميخواهيم پاي ديوار بخوابيم. مادرشان نان و چاي آنها را ميدهد و ميخواباندشان. زن عصباني است و به حسن ميگويد: «دهاتي!» حسن ميگويد: «مگر تو دهاتي نيستي؟» زن ميگويد: «نه، هيچوقت، پدرم دهاتي بود.»
نويسنده | جواد مجابي |
قطع | جيبي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 114 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 11.5 * 0.8 * 15.9 |
وزن | 92 |
سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است