گرچه دارم عذر ناپيدا، نميدانم چرا.
مدح ميگويم رئيسم را، نميدانم چرا.
مرد قانون است اما در تمام عمر خويش.
از قوانين بوده مستثنا، نميدانم چرا.
سرور و آقاي ما از بس كه آقازاده است.
مادرش هم بوده حاجآقا، نميدانم چرا.
سرور و آقاي ما با فيش حج ديگران.
ميرود هرسال كانادا، نميدانم چرا.
ظاهرا مرد است اما دكترايش خورده است.
مهر دانشگاه الزهرا، نميدانم چرا.
اهل فرهنگ است اما دوستانش گفتهاند.
خاطراتي دارد از ناجا، نميدانم چرا.
دوستان مهربانش نردبانش ميشوند.
بعد ميافتند از آن بالا، نميدانم چرا.
بنده هي جان ميكنم، ايشان ترقي ميكنند.
بنده هي جان ميكنم، اما نميدانم چرا.
بس كه ميپرسند از بنده كه «اين بابا چرا».
بنده ميگويم كه «اي بابا... نميدانم چرا».
| نويسنده | اكبر ميرجعفري |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 136 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.3 * 0.7 * 21.4 |
| وزن | 165 |
| سال چاپ | 1395 |
هنوز نظري ثبت نشده است