لب جاده كه رسيد، آفتاب تازه داشت درميآمد. درختها تكان ميخوردند و باد دوباره شروع شده بود. خورشيد كه سرك كشيد، سگها نشستند روي زمين، پاهاي جلويشان را دراز كردند، سرشان را گذاشتند بين دستها و گوشهاشان را خواباندند. از دوردست دشت صداي زوزهاي بلند شد. بعد زوزهاي ديگر و بعد نوبت سگها شد. علفها ميجنبيدند و كلاغها، دسته كلاغها، هزار هزار كلاغ، هر چه كلاغ كه نغمه در تمام زندگياش ديده بود، از روي شاخههاي سپيدارها پريدند و آسمان را سياه كردند.
| نويسنده | سروش چيتساز |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 136 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.3 * 0.8 * 21.3 |
| وزن | 152 |
| سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است