چگونه ميتوانيم برچسبهائي را كه بيشتر بر اساس ناتواني و ضعف هنري و بر مبناي خطا و احيانا از منشا خودخواهي و خود بزرگبيني ريشه ميگيرد، از هنر اصيل و انديشههاي راستين جدا سازيم و از بيراهه به راه راستش هدايت نمائيم.
انسان ميتواند در پرتو دـ رـ مي و... بوسعيدوار و مولوي گونه راه عروج به مقام معرفت را بپيمايد و خويشتن را از منجلاب آلودگيها و فساد نجات بخشد و موسيقي را انگيزه تهذيب روح خود گرداند. چرا كه امروزه موسيقي را اين نامردمان ابزار كار و خودكامگي خود قرار دادهاند و از آن جاه و مقام كسب ميكنند و اين سوداگران با آن ثروت و مكنت مياندوزند و جامعه را به سوي سقوط سوق ميدهند و انسان را به دنياي فراموشي و از خود بيخبري ميكشانند. با چنين وضع و حال، انساني كه در چنگ تكنيك و صنعت سخت گرفتار شده است، آيا ميتواند باور داشته باشد كه موسيقي بياني آسماني دارد و ميتواند بپذيرد، آنجا كه همه چيز از كار ميافتد، موسيقي آغاز ميگردد. امروز بر ذمه هنرمندان درستانديش و با خرد است كه با اثبات اصالت و رسالت موسيقي در حفظ تحكيم روابط علمي آن برآيند و راه را براي عرضه و بيان موسيقي درست هموار كنند تا همه بدانند كه: موسيقي چيست؟ و چگونه است؟
نويسنده | حسن زندباف |
قطع | وزيري |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 240 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 16.4 * 1 * 23.4 |
وزن | 341 |
سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است