نواي موسيقي ملايم ذهنم را درگير كرده بود و من همانند حبابي كه بين زمين و آسمان سرگردان باشد احساس خلاء و سبكي خاصي ميكردم. هواي مطبوعي كه تنفس ميكردم مرا به عالم ديگري ميبرد، لذتي وصف نشدني در من ايجاد شده بود كه قابل وصف نبود، اما خيلي پر دوام نبود چون با صداي بلندگوي بيمارستان به خودم آمدم و شبنم دوست خوبم را جلوي چشمانم ديدم كه غرولندكنان گفت: مگه صداي پيجر رو نميشنوي؟ تو رو صدا ميكنند...
| نويسنده | روشنك شريفي |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 432 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.4 * 2 * 21.5 |
| وزن | 487 |
| سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است