از جلوي اتاق آرش كه رد شدم يك لحظه وسوسه شدم به اتاقش بروم ولي پشيمان شدم. خاطرات شب آخر لبخندي روي لبهايم آورد ولي زياد دوام نيافت. وقتي دستگيرهي كتابخانه را پايين كشيدم و وارد شدم، تمام دلهرهها و دلشورههايي كه داشتم از بين رفت. البته من از بچگي همين حس را داشتم. هروقت وارد كتابخانهي پدر و يا زمان سكونت در منزل عمه فتانه، وارد كتابخانه كامرانخان ميشدم تمام ناراحتيهايم را فراموش ميكردم و به رامش خاصي ميرسيدم...
| نويسنده | مرضيه رادمان |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 464 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.3 * 1.9 * 21.5 |
| وزن | 439 |
| سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است