غلام ياد شعري افتاده، در اين اوضاع نابهسامان و بغرنج هم دست از شعر و شاعري برنميداري، اين شعر مولانا وصف حاله و گفته شده تيمورتاش در مجلس پادشاه فقيد آن رو زمزمه كرده.
اسدالله در هر شرايط و موقعيتي به تيمورتاش بختبرگشته حسادت ميكني. ارباب اذن ميفرماين شعر رو بخوانم؟
بخوانيد و بعدش به فكر چاره باشيد.
ماه همه شيران ولي شير علم حملهمان از باد باشد دم به دم
حملهمان پيدا و ناپيداست باد جان ندارد آن كه ناپيداست باد
باز از خودت تعريف كردي شازده اسدالله، شير علم تو هستي و مولانا در وصف تو شعر سروده
جسارتا تركيب شير علم معني ديگري هم داره و علم در اين بيت به معناي پرچمي است كه از خودش اختياري نداره و باد اونو تكان ميده.
| نويسنده | شهريار زماني |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 318 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.5 * 1.5 * 21.5 |
| وزن | 374 |
| سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است