هواي بيرون سرد بود. سوزي ميوزد، همراه صداي آواز سوزان كوهن. سرجمع به حال آدم ميخورد. نشستم روبهروي پسرك، گوشهي ديگر باغچه. بلوز آبي يقه گردي تنش بود با شلوار گرمكن سه خط سفيد. پا برهنه.
من بلندتر از صداي كوهن «چيكار ميكني؟»
پسرك زير صداي موسيقي؛«عروسكم رو چال كردم.»
كوهن؛«سوزان... ميتوني صداي قايقها رو كه ميگذرند بشنوي.»
من؛«مرده بود؟»
پسرك؛«نه»
كوهن؛«ميتوني شب رو كنار اون بگذروني.»
من؛«پسرا هم مگه عروسكبازي ميكنن؟»
پسرك؛«تو نميكردي؟»
من؛«چرا...خداييش دوست هم داشتم.»
نويسنده | ميثم كياني |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 116 |
نوبت چاپ | 2 |
ابعاد | 14.4 * 0.5 * 21.2 |
وزن | 150 |
سال چاپ | 1393 |
هنوز نظري ثبت نشده است