... خم ميشود و دستش را روي خاكهاي صاف ميگذارد. لبهايش ريز ميجنبد. ميدانم، فاتحه ميخواند. دلم ميخواست دستم را ميگذاشتم روي انگشتهايش و همراه او لبهايم را تكان ميدادم. من هم فاتحه ميخواندم براي كسي كه تا ديروز كنارم بود. دستش را كه بلند كرد، انگشت كشيدم روي گودرفتگي رد انگشتش روي خاك. لبهايم را جنباندم، اما فاتحه نخواندم. گر گرفته بودم از گرماي انگشتش...
نويسنده | ترانه فرشيدنيا |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 80 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 0.5 * 21.5 |
وزن | 100 |
سال چاپ | 1391 |
هنوز نظري ثبت نشده است