- چي چكار ميكني تو؟
زن از پشت توري صداش ميزد.
دختر طناب را از روي زمين برداشت رو به ايوان شروع كرد به طناب زدن. نگاهش كرد تا از پلهها رفت بالا.
صداي سوت كشدار قطار گوشهاش را پر كرد. برگشت. قطاري با واگنها پر از گوگرد زرد توي ايستگاه ايستاد. راه افتاد طرفش. يك، دو،...، پنج، شش... واگنها را شمرد و از روي سكوي سيماني برگشت.
دختر نبودش. از سكو پريد پايين.
با حسرت سري تكان داد و پشت داد به تنهي چنار. پاها را دراز كرد و روي هم انداخت. كلاغي روي چنار روبهرويش به شاخهاي نوك ميزد. برگي از شاخه جدا شد و چرخزنان آرامآرام آمد پايين.
| نويسنده | غلامرضا رضايي |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 144 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.3 * 0.7 * 21.3 |
| وزن | 150 |
| سال چاپ | 1387 |
هنوز نظري ثبت نشده است