آواتار‌ها فناناپذير بودند و مانند پادشاهان زندگي مي‌كردند ـ اگر‌چه امپراطوري آن‌ها در حال زوال بود. فناناپذيري آنان توسط بلور‌هاي جادويي تضمين مي‌شد، كريستال‌هايي كه نفوذ و قدرتشان اكنون در اثر قدرت سيل عظيم و دوران يخبندان غريبي رو به تحليل مي‌رفت. اما هنگامي كه دو ماه در آسمان ظاهر شدند و سپاهيان سنگدل ملكه‌ بلورين به سراسر سرزمين حمله كرده و انهدام و هراس را با خود به ارمغان آوردند، آواتار‌ها با افراد تحت سلطه‌ خود متحد شدند تا جهان را حفظ كنند. در همان حين كه شهر‌ها با ويراني قريب‌الوقوع رو‌به‌رو مي‌شدند، سه قهرمان ظاهر شدند. تلابان جنگجويي دل مشغول فاجعه، مرد قبيله‌ اسرارآميزي كه در جستجوي عشق گمشده‌اش بود، و آنو، تك مقدس، خالق زمان. و هنگامي كه به نظر مي‌رسيد همه سردرگم شده‌اند، دو نفر ديگر وارد صحنه شدند، سوفاريتا دختر كشاورزي كه الهام بخش اسطوره‌اي مي‌شد.