پدر نازنين گفت: دوستش داري؟
ضربان قلبم تند شده بود. تنم گر گرفته بود. سرم را بالا گرفتم و گفتم: از فريد بدم ميآيد.
با كلافگي گفت: خيلي خوب! تو از فريد بدت ميآيد. اما بگو ببينم از شادمهر خوشت ميآيد؟
بلند شدم و گفتم : ديگر نميتوانم فريد را تحمل كنم.
ميخواستم به طرف اتاق نازنين بروم پدرش با اصرار پرسيد: يعني از شادمهر خوشت نميآيد؟
به طرفش برگشتم. به چشمانش نگاه كردم و گفتم از فريد خوشم نميآيد نميخواهيم ببينمش.
| نويسنده | عاطفه طيه |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 224 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.2 * 1 * 21.2 |
| وزن | 240 |
| سال چاپ | 1387 |
هنوز نظري ثبت نشده است