ميبيني؟ يك ماه از عمرش گذشته بود كه يكساله به نظر ميرسيد. سه ساله شد، آرزوي ميدان كرد. پنج ساله شد، دل شيرمردان را داشت. ده ساله شد در اين سرزمين كسي ياراي نبرد با او را نداشت. در پي اسبان ميدويد. دم اسب را به پشت ميگرفت و نگهش ميداشت. و اكنون نزد من آمده است و ميگويد پدر من كيست؟ و چرا نام پدرش را از او پنهان ميكنم؟ به نظر تو چه بگويم؟...
| نويسنده | ندا ثابتي |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 252 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14 * 1.5 * 20.5 |
| وزن | 275 |
| سال چاپ | 1387 |
هنوز نظري ثبت نشده است