«نگار» به رغم علاقه و وابستگي شديد به مادربزرگش، براي ادامه تحصيل به خارج از كشور رفت. پدر نگار با وجود قولي كه به او درباره مراقبت و نگهداري از مادربزرگ داده بود، او را به خانه سالمندان سپرد. مادربزرگ پس از مدتي با ديگر اعضاي خانه سالمندان آشنا شد و آنها در جلساتي منظم هريك داستان زندگي خويش را براي ديگران بازگو كرد. «بدري» خانم ـ مادربزرگ ـ نيز داستان خود را اينگونه شروع كرد كه در جواني شوهر خود را از دست ميدهد و با سختي و مشقت فراوان، فرزندان خود را بزرگ كرده و پسرش ـ ايرج ـ را به دانشگاه ميفرستد. ايرج از رشته مهندسي فارغالتحصيل و در كارخانهاي مشغول به كار ميشود. پس از مدتي دختر صاحب كارخانه دلباخته ايرج شده و به او پيشنهاد ازدواج ميدهد. ولي شبي كه ايرج و خانوادهاش براي خواستگاري به خانه دختر ميروند متوجه تفاوت فاحش فرهنگي و مالي بين دو خانواده ميشوند. و اين آغاز مشكلات براي آن دو بود.
| نويسنده | عطارياني |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 616 |
| نوبت چاپ | 3 |
| ابعاد | 14.5 * 2.8 * 21.5 |
| وزن | 675 |
| سال چاپ | 1392 |
هنوز نظري ثبت نشده است