جرعه كوچكي به او دادم. ميدانستم كه حالا ديگر مست نميشد. تمام اين مشروب به چاله وحشتش ميريخت. اما هر جرعه مدتي كارگر بود. بعد از اينكه اين آخري را خورد گفت: پس حالا با چينيها مشغول ميشويم. خدا شاهد است كه من هميشه ميگفتم اگر ورشكست بشوم با چينيها مشغول ميشوم. گفتم قبلا كه هيچ ورشكست نشده بودي؟ واقعا آدم مضحكي بود. پيش از آنكه ساعت به ده و نيم برسد سه بار ديگر به او مشروب دادم تا دلش را از دست ندهد. تماشاي او لذتي داشت در ضمن خود مرا از فكر درباره موضوع باز ميداشت. هيچ فكر اين همه انتظار را نكرده بودم.
نويسنده | ارنست همينگوي |
قطع | رقعي |
مترجم | پرويز داريوش |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 252 |
نوبت چاپ | 7 |
ابعاد | 14.3 * 1.5 * 21.5 |
وزن | 275 |
سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است