از اين كه مقلد هستيم نبايد چندان گلهمند باشيم. بازيگري حرفه شريفي است. اگر لااقل مقلدهاي خوبي بوديم، دست كم دنيا شناختي از سبك پيدا ميكرد. ما واخوردهايم... فقط همين. مقلدهاي بدي هستيم، انسانهاي بدي نيستيم. در رمان مقلدها، هائيتي در چنگال پاپادوك ديكتاتور، اسير است و ماكوته، پليس امنيتي او، يكهتازي ميكند. گراهام گرين با شگردهاي سينمايي و شيوههاي گزارشنويسي، نقشبازانش را در فضايي جدي و طنز - كه ويژه اوست - به حركت درميآورد. براون، صاحب مهمانخانه؛ اسميت، آمريكايي سادهدل؛ و جونز قابل اعتماد، پشت نقاب هنرمندانهشان يك وجه مشترك دارند: هر سه از عشق، رنج و ترديد ميترسند.
نويسنده | گراهام گرين |
قطع | رقعي |
مترجم | محمدعلي سپانلو |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 456 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 15 * 3.3 * 22 |
وزن | 564 |
سال چاپ | 1395 |
هنوز نظري ثبت نشده است