ناگهان، چشمهايم ديگر در تاريكي نبود. قلب يازده سالهام در سينه، از ترس بالا و پايين ميپريد.
- اي مسيح مهربان با برهاي روي شانهها، مرا در امان دار!
نور شديدتر ميشد. شديد و شديدتر. و هر چه شديدتر ميشد، ترس من هم بيشتر ميشد؛ حتي اگر ميخواستم هم نميتوانستم فرياد بكشم.
همه در آرامش، خواب بودند. همه اتاقها با درهاي بسته در سكوت نفس ميكشيدند.
روي تختم نشستم و پشتم را به ديوار تكيه دادم. چشمهايم چنان خيره شده بودند كه نزديك بود از كاسه در بيايند.
نويسنده | ژوزه مارو د واسكونسلوس |
قطع | رقعي |
مترجم | مرضيه كردبچه |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 340 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 13 * 19.5 * 2 |
وزن | 268 |
سال چاپ | 1389 |
هنوز نظري ثبت نشده است